زندگینامه: ابوالفضل پورعرب (1340 -)
معرفی چهره ها در یزدفردا "ابوالفضل پورعرب بازیگر تئاتر، سینما، تلویزیون، در سال 1340 در شهر تهران به دنیا آمد.
وی فارغ التحصیل رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشسرای هنر است و فعالیت در تئاتر را از سال 1359 آغاز کرد و نخستینبار در نقش کوتاهی در فیلم زخمه ظاهر شد.
وی در سال 1369 با بازی در فیلم «عروس» به شکل حرفهای وارد سینما شد و به عنوان چهره اول فیلمهای دهه ۷۰ نقشهای زیادی بازی کرد.
در کارنامه هنری وی کارگردانی تئاتر و دستیارکارگردان فیلم و حضور در سریالهای تلویزیونی به چشم میخورد.
وی دستیار کارگردان فیلم «دزد و نویسنده» ساخته کاظم معصومی و کارگردان خسیس مولیر در تالار وحدت (تالار رودکی) (۱۳۸۲) بوده است.
ابوالفضل پورعرب به خاطر بازی در فیلم "عروس" در جشنواره نهم فیلم فجر خوش درخشید و در جشنواره پیونگ یانگ (1373) جایزه بهترین بازیگر مرد را گرفت.
او در سال 1375 و در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم "مردی شبیه باران" جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کرد.
او سه بار در مجموعههای تلویزیونی تنهاترین سردار (1376)، مسافر (1379) و عروس (1382) بازی کرده است.
ابوالفضل پورعرب سرطان را شكست داد
سوپر استار سينماي ايران پس از مدتها دست و پنجه نرم كردن با بيماري سرطان اكنون خبر از بهبودي وضعيت جسماني خود و شكست دادن سرطان ميدهد.
"ابوالفضل پورعرب" بازيگر سينما، تلويزيون در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، درخصوص وضعيت سلامتي خود گفت: آخرين عمل خود را با موفقيت انجام دادهام و وضعيتم رو به بهبودي است.
وي در ادامه تصريح كرد: اكنون در دوران نقاهت به سر ميبرم و هر روز نيز وضعيت جسماني ام رو به بهبودي بيشتر ميرود و اميدوارم به زودي سلامتي كامل را به دست آورم.
مصاحبه با ابوالفضل پورعرب
حرف های او آن چنان به خودکارم شتاب داده بود که گوش ها و چشمانم آبشارهای باباامان را فراموش کرده بود اگر چه در سایه درختان پارک مصفای باباامان با اوگفت وگو میکنم ولی حرف هایش من را به مرکز ایران برده و خود را در تهران فرض میکنم. دل پردردی دارد! و کوله باری از گلایه! وقتی با سوز و گداز حرف میزند باور نمیکنی که این آقا همان هنرمند جوان دهه ۷۰ سینمای ایران است که نامش بر سر زبان ها بود، همان تازه داماد فیلم «عروس»، فرمانده فیلم های مردی از جنس بلور و مردی شبیه باران، عادل فیلم «نرگس» و…
ابوالفضل پورعرب را میگویم که طی سال ها فعالیت در سینما به نقش های مختلف جان بخشید و در ذهن ها ماندگار شد. او به علت بیماری بسیار ضعیف شده است اما «پورعرب» هم چنان برای ما «پورعرب» است؛ همان سوپراستار دهه ۷۰ با کوله باری از تجربه.
وقتی مشغول بازی در فیلم تلویزیونی «جاودانگی» در بجنورد بود با او تماس میگیرم تا به دیدارش بروم اما چون لوکیشن ضبط فیلم داخل زندان بود، اجازه ورودم به آن جا داده نشد، بنابراین قرار این دیدار را به پایان بازی اش موکول کردم. عصر روز پایانی بازی اش در باباامان بجنورد به همراه چند نفر از همکاران با او دیدار کردیم و زمینه این گفت و گو هم برایم فراهم شد. آن قدر مهربان و صمیمیبود که از هر بابی سخن گفتیم. گفت و گوی ما را با این بازیگر با تجربه سینما و تلویزیون در ادامه میخوانید.
در شروع این گفت و گو میخواهم از حال و هوای «ابوالفضل پورعرب» دهه ۷۰ که ستاره سینمای ایران بود بپرسم.
** حال عمومیام بد نیست، اما هنوز ناخوش احوالم و اگر بازی در فیلم «جاودانگی» را پذیرفتم فقط به دلیل دوستی دیرینه ام با «محسن توکلی» کارگردان فیلم است. این نکته را هم بگویم که در مجموع فضای کلی هنر و سینما خوشایند نیست. در دیداری که وزیر ارشاد با صنوف مختلف داشت، مشکلات را مطرح کردیم. ضمن این که معتقدم انحلال خانه سینما یکی از بهترین کارهایی است که وزارت ارشاد انجام داد.
یعنی از انحلال خانه سینما رضایت دارید؟
** بله، به هر صورت فضای خوبی نداشت. هر کس که میخواست وارد سینما شود از کانال خیابان انتخاب میشد نه خانه سینما! انجمن بازیگران آن ها را انتخاب نمیکردند، اکنون ۵ سال است که عضو خانه سینمای سابق نیستم. در کل فضا و بازی در سینما سخت شده است.
چه طور شد در دهه ۷۰ که ورود به عرصه بازیگری مشکل بود و به راحتی نمیشد ستاره شد به ستاره سینمای ایران تبدیل شدید؟
** هیچ وقت فکر نمیکنم ستاره سینما شدم، چون سینما ستاره ای ندارد؛ در واقع سینما هیچ ارزشی ندارد که ستاره ای داشته باشد. جایی که به راحتی خیلی ها پول میدهند و در آن بازی میکنند یا آن شخصی که بدون گذراندن دوره بازیگری و تحصیل در این رشته بازی میکند. به بازیگرانی که در این رشته تحصیل کرده و تئاتر خوانده اند کار نمیدهند. بنابراین بازی در سینما عشق و انگیزه ای ندارد و خیلی خوشحالم که در آن کمتر حضور دارم.
پس خودتان چگونه وارد سینما شدید؟
** من در این رشته تحصیل کردم و در تئاتر بازی میکردم. روزی آقای «بهروز افخمی» به تئاتر شهر آمد و من را برای بازی در فیلم «عروس» انتخاب کرد. البته آن مقطع تصور میکرد من به هیچ عنوان سینما را نمیشناسم البته من برای بازی خودم سخن نمیگویم بلکه راجع به آدم هایی صحبت میکنم که خیلی به گردن این سینما حق دارند.
به طور مثال چه کسانی؟
** آدم هایی که سوخته اند و دیگر در سینما نیستند. خیلی ها زحمت کشیده اند و دیگر نیستند. من، «اکبر عبدی» و «خسرو شکیبایی» و امثال این دوستان سال ها نقش اصلی را در فیلم ها بازی کردیم. متأسفانه عده ای دیگر در سینما نیستند، داستان این است که عده ای در این رشته تحصیل کرده اند و اکنون دارند آواز میخوانند! نمیدانم یعنی چه. خیلی بد است که ما در این شرایط هستیم.
در دهه ۷۰ چهره ای محبوب و مشهور بودید. داشتم به این فکر میکردم که شاید برخی اتفاق ها در زندگی یک هنرمند باعث میشود که از مسیر اصلی اش دور شود، چون در برنامه «هفت» گفتید که درگذشت خواهرتان شوکی به شما وارد کرد و وقفه ای طولانی در فعالیت شما ایجاد کرد.
** من وقتی بازی در فیلم «قرمز» را نپذیرفتم به «فریدون جیرانی» برخورد و ۵ سال درباره ام مطلبی در هفته نامه خودش منتشر نکرد، اما کناره گیری ام ربطی به حاشیه ندارد. من مبتلا به سرطان ریه شدم. سال ها پیش که در فیلم «بهشت پنهان» در پاریس بازی میکردم ضربه ای به من خورد که ۲ روز در بیمارستان بستری بودم و بعد از پایان فیلم به تهران آمدم و بیماری ام را پیگیری نکردم تا این که در مجموعه «وضعیت سفید» حالم بد شد و ۱۱ روز در کما بودم و جراحی داشتم. این نکته را هم بگویم که سوپراستار نبودم که کناره گیری کنم.
قبول دارید که عده ای به عشق «ابوالفضل پورعرب» به سینما میرفتند و عکس شما روی جلد مجله ها و بیلبورد بر فروش گیشه تأثیر داشت؟
** من خودم را باور نداشتم، چون هیچ زمان خودم را درگیر این مسائل در زندگی ام نکردم و نخواستم مغرور شوم. وقتی انسانی تغییر میکند، علامت خطری است و باید خیلی از لحاظ آسیب های اجتماعی مراقب خود باشد. در هر حرفه ای این مشکلات وجود دارد، مهم این است که وقتی انسان کار میکند، رفتاری معقولانه و انسانی داشته باشد. من درگیر شهرت نبودم. چندین مرتبه در جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت سیمرغ شدم، اما به من جایزه ندادند! و بعد از ۷ سال که نامزد بازیگری در جشنواره شدم به من جایزه دادند. معتقدم هنرمندان باید مراقب شخصیت خود باشند تا آسیب نبینند و این سینما چیزی ندارد که انسان بخواهد در آن کار کند.
به بیراهه میرویم!
چرا اکنون هر پیشنهادی که برای بازی به شما میشود میپذیرید؟
** رابطه دوستانه ای با «محسن توکلی» کارگردان فیلم «جاودانگی» داشتم و باعث شد در آن بازی کنم. کارگردان گفت میخواهم امضای تو پای فیلمم باشد هم چنین تولید یک فیلم سینمایی ۲ ماه طول میکشد و من به دلیل بیماری و ناتوانی ام نمیتوانم کار کنم. البته کیفیت فیلم های سینمایی هم پایین آمده است، ما به واقع داریم به بیراهه میرویم.
از تشکیل سازمان سینمایی کشور راضی هستید؟
** بله، حداقل ما بدون واسطه با وزارت ارشاد ارتباط پیدا میکنیم. دوم این که باید به آن ها فرصت داد تا فعالیت خود را در سازمان آغاز کنند.
با بازی در فیلم «عروس» بهروز افخمیبه شهرت رسیدید و در جشنواره فیلم فجر از بازی تان تجلیل شد. نظرتان درباره آن چیست؟
** فیلم نامه ای نوشته میشود و ما بازی میکنیم، وقتی فیلمیاکران میشود برخورد مردم برایم اهمیت دارد و با همه مسائل موجود چه خوب و چه بد برای نقش زحمت میکشم و نمیتوانم بگویم که برای ارائه نقش انرژی نمیگذارم. همان گونه که اشاره کردم در تئاتر شهر مشغول بازی در نمایش «حاکم یک شبه» بودم که هم بازی هایم «مصطفی کاری»، «مجید مظفری» و «جهانگیر الماسی» بودند که به انتخاب «بهروز افخمی»، داماد فیلم «عروس» شدم.
بازی قابل تحسین تان در فیلم «مردی شبیه باران» سیمرغ بهترین بازیگر جشنواره فیلم فجر را برایتان به ارمغان آورد و این تنها سیمرغی بود که گرفتید. هنگام دریافت این جایزه چه احساسی داشتید؟
** هنوز هم سیمرغم را دارم. وقتی بعد از ۷ سال در جشنواره فیلم فجر به من جایزه دادند و پرسیدند چه احساسی داری گفتم خیلی وزنش سنگین بود! جوایز بسیاری گرفته ام. جایزه تأثیری در روند کاری ام نداشت. وقتی که کار میکنم نمیتوانم کم بگذارم، مردم برایم اهمیت دارند.
دستمزدی که از بازیگری میگیرید راضی کننده است؟
** اکنون ۳ برابر آن دوران دستمزد دریافت میکنم. شعرهایم هم قرار است به زودی چاپ شود.
نسل جدید سوپراستارهای سینمای ایران را چگونه میبینید؟ آیا توان جذب تماشاچی به سینما را دارند و فروش گیشه را تضمین میکنند؟
** هر دوره ای جوان خودش را دارد. اکنون به طور مثال «محمد رضا گلزار» مطرح شده است و خیلی خوب هم بازی میکند و عده ای علاقه مند دارد. مسلما عده ای به خاطر عکس روی جلد او به سینما میروند. آن موقع که جوان بودم تصور نمیکردم که مردم به خاطر من به سینما میروند اما اکنون که ۵۰ ساله شده ام با زمینه فکری و مطالعاتی بیشتری کار میکنم.
اگر سخنی در پایان باقی مانده است بفرمایید.
** من فیلم نامه «طلاق» را نوشته ام که برگرداننده فیلم «عروس» است و اگر «بهروز افخمی» نسازد خودم فیلم را خواهم ساخت. با «نیکی کریمی» هم درباره این فیلم مذاکراتی کرده ام. هم چنین صحبت هایی با «ضیاء هاشمی» کرده ام و «نیکی کریمی» پیشنهاد داد که به طور مشترک سرمایه گذار فیلم باشیم .صدا و سیمای خراسان شمالی هم پیشنهاد ساخت فیلم و مستندی درباره این استان داده است که امیدوارم بتوانم با آن ها همکاری کنم.
افتخارات سینمایی ابوالفضل پورعرب:
کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در نهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم "عروس" - 1369
کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از دهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم "نرگس" - 1370
بهترین بازیگر مرد، فیلم عروس، جشنواره بینالمللی فیلم پیونگ یانگ (۱۳۷۳)
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم "مردی شبیه باران" - 1375
برخی از آثار هنری ابوالفضل پورعرب:
قربانی (رسول صدرعاملی، ۱۳۷۰)
نرگس (رخشان بنی اعتماد، ۱۳۷۰)
آواز تهران (کامران قدکچیان، ۱۳۷۰)
رابطه پنهانی (جهانگیر جهانگیری، ۱۳۷۱)
مهاجران (مهدی صباغ زاده، ۱۳۷۱)
سوء ظن (کاظم معصومی، ۱۳۷۱)
دو روی سکه (محمد متوسلانی، ۱۳۷۱)
نیش (همایون اسعدیان، ۱۳۷۲)
چهره (سیروس الوند، ۱۳۷۳)
بهشت پنهان (کامران قدکچیان، ۱۳۷۳)
در کمال خونسردی (سیامک شایقی، ۱۳۷۳)
بیقرار (مجید قاریزاده، ۱۳۷۳)
مرضیه (اسفندیار شهیدی، ۱۳۷۳)
مردی شبیه باران (سعید سهیلی، ۱۳۷۵)
قاصدک (قاسم جعفری، ۱۳۷۵)
حماسه قهرمانان (جمشید حیدری،۱۳۷۶)
غریبانه (احمد امینی، ۱۳۷۶)
باد و شقایق (سیدضیاءالدین دری، ۱۳۷۷)
جوانی (مجید قاریزاده، ۱۳۷۷)
مردی از جنس بلور (سعید سهیلی، ۱۳۷۷)
عشق کافی نیست (مهدی صباغ زاده، ۱۳۷۷)
معصوم (داود توحیدپرست، ۱۳۷۷)
دستهای آلوده (سیروس الوند، ۱۳۷۸)
رقص شیطان (اسماعیل براری، ۱۳۷۸)
زندانی ۷۰۷ (حبیب الله بهمنی، ۱۳۷۸)
تو را دوست دارم (عبدالله باکیده، ۱۳۷۹)
همسر دلخواه من (افشین شرکت، ۱۳۷۹)
تیک (اسماعیل فلاح پور، ۱۳۸۰)
چند میگیری گریه کنی (شاهد احمدلو، ۱۳۸۴)
مجنون لیلی (قاسم جعفری، ۱۳۸۶)
سربلند (سعید تهرانی، ۱۳۸۶)
زمهریر (علی روئینتن، ۱۳۸۹)
زندگینامه: ابوالفضل پورعرب
آثار تلویزیونی ابوالفضل پورعرب:
زیرزمین، (علیرضا افخمی، ۱۳۸۵)
تنهاترین سردار، (مهدی فخیمزاده، ۱۳۷۶)
مسافر، (سیروس مقدم، ۷۹ - ۱۳۷۸)
همراز، (سامان مقدم، ۱۳۸۱ - نویسنده سید سعید رحمانی)
عروس، ۱۳۸۲
تا غروب، ۱۳۸۴
آخرین سرقت ۱۳۸۸
وضعیت سفید، (حمید نعمتالله ۱۳۹۰)
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 26,نوامبر,2024